امروز پنجشنبه 21 فروردین 1404
http://ravan.cloob24.com
0
هر شخصی برای مقابله با مشکلاتش در زندگی از روش های گوناگون و گاهاً مختص به خود استفاده می کند. این روش مقابله با مشکلات نشان دهنده تفکر و شخصیت فرد است که از نحوه تربیت،محیط خانواده، نحوه رشد شخص و نگرش او به زندگی و مشکلات خبر می دهد. بعضی از روش های مقابله با مشکلات مثل کمک گرفتن از افراد متخصص و یا شبکه خانواده و دوستان روش های سازگارانه هستند و به حل مشکل کمک می کنند. اما گاهی اوقات بدلیل نا آگاهی و یا نوع شخصیت فرد از راهکارهای نامناسب استفادهمی شود که نه تنها به حل مشکل کمک نمی کند بلکه باعث افزایش شدت و وخامت مشکل می شود. این مشکلات زمانی که ریشه در ارزش ها و اعتقادات دارند بیشتر خودنمایی می کنند. زوجین غالبا در این موقعیت ها به دلیل نا آگاهی و گاهی خودخواهی رفتارهای اشتباهی انجام می دهند که باعث رنجش و کدورت بیشتر شده و مشکل و اختلاف کوچکی را تبدیل به مسئله ای حل نشدنی می کند. شناخت این رفتارهای نادرست یک نیروی کمکی موثر است برای حذف این رفتارهای نادرست از چرخه رفتارهای روزمره و جایگزین کردن رفتارهای سودمند و صحیح برای بهبود وضع زندگی و حل کردن مشکلات. از مهمترین این رفتارها می توان به چند مورد زیر اشاره کرد(در این مثال ها طبق درخواست دوستان عزیز بر رفتار همسران تاکید شده است ولی برای دیگر گروه ها مثل دوستان،خانواده و فرزندان قابل تعمیم است):
0

گاهی پسرها و دخترها در سنین نوجوانی و قبل از آن، به افراد هم‌جنس خود علاقه‌مند می‌شوند و نسبت به آن‌ها عواطف شدیدی (نوازش کردن، بوسیدن و در آغوش گرفتن یکدیگر) را نشان می‌دهند. این عواطف معمولاً گذرا هستند و به همان سرعت که شکل می‌گیرند، از میان می‌روند. امّا در برخی موارد، افراد هم‌جنس برای یکدیگر جاذبه‌ی جنسی پیدا می‌کنند و یا بین آن‌ها تماس جنسی برقرار می‌شود. در این صورت رفتار آن‌ها نشانه‌ای از وجود اختلال هم‌جنس گرایی است.

بسیاری از متخصّصان، بالینی، گرایش به هم‌جنس را به دو نوع، «نهفته و آشکار» تقسیم می‌کنند. در هم‌جنس گرایی نهفته، تمایلات بیش‌تر به صورت ناخودآگاه، نامشخّص و پنهان است. در حالی که در هم‌جنس گرایی آشکار، گرایش‌ها به صورت خودآگاه بوده و ممکن است فرد، ظاهر خود را به جنس مخالف تبدیل کند.

شناسایی گرایش‌های هم‌جنس خواهانه در کودکان و نوجوانان از ابعاد مختلف زیر دارای اهمّیّت است:

1- اسلام و بسیاری از مذاهب، هم‌جنس گرایی را رفتار غیر اخلاقی و مغایر با طبیعت و فطرت انسانی می‌دانند و بدین جهت آن را تحریم نموده‌اند.

0
مقدمه:
این روزها تقریبا همه از افسرده بودن حرف می‌زنند ولی افسرده بودن یعنی چه؟ آیا یک اصطلاح پزشکی نظیر عفونی شدن است و یا به مفهوم بی‌دل و دماغ بودن نزدیک‌تر است؟ آیا می‌توانید افسردگی را به طور روشن با کلماتی که قابل درک برای دیگران باشد توصیف کنید؟ به احتمال زیاد درخواهید یافت که روشن و واضح بودن در این مورد کاری بس دشوار است زیرا کلمه افسردگی به طرق مختلف توسط آدم‌های مختلف به کار می‌رود. برای بعضی‌ها افسردگی یک حالت است، برای بعضی دیگر یک نوع خاص تجربه. برخی از مردم آن را یک واکنش عاطفی در قبال زندگی می‌دانند و برخی افسردگی را یک بیماری بشمار می‌آورند [1]. روانشناس معروف "مارتین سلیگمن" افسردگی را به عنوان سرماخوردگی روانی می‌شناسد. این تشبیه به خاطر شیوع فراوان این اختلال روانی است. در حدود 12 درصد مردم در دورانی از زندگی خود به ویژه در جوانی به درجاتی خفیف از حالات افسردگی مبتلا می‌شوند [2]. هیچ انسانی از افسردگی و اضطراب، تشویش و نگرانی مصون نیست. هر فردی در طول عمر خود بالاخره طعم ناگوار محرومیت، یأس و سرخوردگی و ماتم را مزمزه می‌کند [3].
افسردگی حالتی از اندوه، ناامیدی و بیچارگی همراه با کندی و رخوت در فعالیت‌های فیزیولوژیکی و روانی است. حالتی مشخص همراه با غمگینی، گرفتگی، بی‌حوصلگی، کاهش عمیق میل به فعالیت‌های لذت‌بخش روزمره مثل ورزش، تفریح و غذا خوردن است. افسردگی در افراد بالای چهل سال شایع است و با آشفتگی و بی‌قراری همراه است[4].
97 درصد از بیماران مبتلا به افسردگی از کاهش انرژی شکایت دارند که این کاهش انرژی بر روی حرفه، تحصیل و انگیزه فرد تأثیر می‌گذارد[5].
0

ورزش مستمر به طوریکه بدن شروع به تعرق کند، باعث افزایش تراوش آنزیمهای آندورفین، آنکفالین و دانپورفین که خاصیت تسکین دهندگی دارند می شود.

ورزشی که باعث تعرق شود و ضربان قلب را افزایش دهد، ‌بدن را وادار به ترشح آنزیمهای مسکنی می کند که باعث کاهش اضطراب، افسردگی و افزایش انبساط خاطر و تقویت روحیه می شود.

هورمون رشد که باعث ایجاد انگیزه، شور و شوق زندگی در فرد می شود، در سن 20 سالگی حداکثر تراوش خود را دارد و طبق تحقیقات متخصصین در هر 10 سال، 15 درصد از تراوش این هورمون کاسته می شود ،‌در حالیکه ورزش مرتب میزان تراوش هورمون رشد را در سنین بالا در بدن تنظیم می کند.

ورزش مرتب می تواند با افزایش روحیه ی شادی و نشاط، افسردگی را در فرد کاهش دهد و تا حدودی جایگزین مواد مسکن خارجی می شودکه از خارج به بدن وارد می شود. به طور کلی زمانیکه فرد توسط ورزش به روحیه ای با نشاط دست یافته و بر اضطرابها و افسردگی های خود غلبه نمود،‌نیازی به مواد مخدر ندارد.

از دیگر فواید ورزش مستمر،کاهش چربی مضر خون(L.D.L ) و افزایش چربی مفید خون مانند (H.D.L ) است که این امر از تجمع چربی داخل عروق و تنگی و انسداد رگها جلوگیری می کند و در مجموع از وقوع سکته های قلبی و مغزی و افزایش فشار خون جلوگیری می کند .

پس زمانیکه در اثر ورزش سیستم ایمنی بدن قوی تر شد، سلولهای سرطانی نیز کمتر خود را نشان می دهند و این امر موجب کاهش احتمال بروز سرطان در افراد است .

هر یک از ارگانهای بدن دارای عمر خاصی است، به عنوان مثال قلب انسان در هنگام حیات حدود 2 میلیارد بار می تپد که در این رابطه ضربان قلب انسانهای مضطرب و عصبانی حدود 80 الی 85 بار است که با ضرب این تعداد در دقیقه و ساعت و روز و تقسیم آن بر 2 میلیارد،‌عمر متوسط افراد عصبانی حدود 50 سال در می آید ولی با توجه به اینکه نبض افراد ورزشکار حدود 50 بار در دقیقه می زند با انجام عملیات قبلی، طول عمر متوسط این افراد به حدود 85 می رسد و این نشان می دهد که ورزشکاران حدود 30 سال بیشتر از بقیه افراد عمر می کند.

منبع: تبیان

0

رفتار: تشخیص رفتارهای بهنجار و نابهنجار

کیفیت یک موجود زنده و عملکرد او محصول یک تاریخچه ناهمانندی است از تعادل و اثرات متقابل ژنهایی که از پدر و مادر می گیرد، با محرکهای محیطی که در طول زندگی خویش با آنها روبرو می شود.

تفاوتهای گسترده ای در انواع سازمان دهی رفتاری در افراد موجود است. پاره ای از مردم غالب اوقات، به طور سازنده و کارآمد عمل می کنند، کوششهای سازگارانه آنان واقع بینانه، از لحاظ اجتماعی بارور و از لحاظ شخصی ارضاء کننده است. در حالی که افراد دیگر فقط تا حدودی دارای شیوه های موثر در مواجهه با مسائل هستند و بیشتر اوقات به جای صرف انرژی در حل فعالانه مشکل، به استفاده از مکانیزمها و رفتارهای دفاعی می پردازند.

مکانیزمهای دفاعی عبارت از، واکنشهای فرد در مقابل ناکامی است که به صورت تغییر شکل انگیزه ها بروز می کند، به گونه ای که انسان خود را ناآگاهانه درباره ی انگیزه ها و هدفهای واقعی اش فریب می دهد. این گونه افراد در جامعه کمتر نقش سازنده و موثر دارند و نارضایتی و ناشادی شخصی آنان، مشهود است.

در مقابل، گروه دیگری هستند که کلاً در مواجهه با مشکلات، ناتوان و از حل آنها عاجز بوده و شدیداً وابسته به دیگران اند. این گروه معمولاً برای جامعه مخرب و در زندگی شخصی خویش نیز ناشاد و درمانده هستند. پس در حالیکه همه رفتارها را می توان بعنوان کوششی در جهت سازگاری دانست اما، متاسفانه همه رفتارها منتج به سازگاری مطلوب و موفقیت آمیز نمی شوند. در نتیجه، هر چند الگوهای رفتاری فرد پیوسته به گونه ای ناهمانند، تابع الگو و شیوه خاصی است، ولی همیشه از یک سازمان دهی کارآمد برخوردار نیست.

بیشتر دانشمندان علوم رفتاری اعتقاد دارند که اگر انسان درک و شناخت عمیق و دقیقتری از رفتار خود داشته باشد، بهتر می تواند آنها را کنترل کند، به عبارت ساده تر، مطالعه اعمال غیر منطقی گاه به منطقی شدن آن اعمال می انجامد. در نهایت فرد با شناخت علل ناخشنودی، راضی تر و خشنودتر خواهد شد. بیشتر ویژگیهای رفتاری را می توان در یک خط و مسیر پیوسته ترسیم نمود، تفاوتهای رفتاری بیشتر از لحاظ درجه است تا تنوع و این نکته در مورد رفتار غیر عادی نیز صادق است.

همانطور که در زیر می آید، بهنجاری و نابهنجاری از چندین روش قابل پی گیری است شامل روش آماری، روش نظری و روش کلینیکی. مفهوم لغوی کلمه نابهنجار، عبارت است از «دور بودن از نرم یا هنجار» که خود یک مفهوم آماری است. رفتار فرد هنگامی نابهنجار است که به میزان کافی و معینی از رفتار بیشتر افراد دیگر، متفاوت باشد.

0

به جرات می‌توان گفت کسی وجود ندارد که در طول زندگی خود حداقل یک بار اضطراب امتحان را تجربه نکرده باشد. اگرچه اضطراب پیش از امتحان، به حدی فراگیر است که تقریباً تمام افراد آن را به نوعی تجربه می‌کنند و از دیگر سو، تا حد معینی از این اضطراب، با ترشح آدرنالین باعث می‌شود تمرکز و هشیاری فرد افزایش یافته، انگیزه فرد را تحریک می‌کند و عملکرد فرد را هنگام پاسخ‌دهی به محرک‌ها ارتقاء می‌دهد؛ اما اضطراب بیش از حد، خیلی فراتر از یک نگرانی و برانگیزاننده ساده برای فرد است.

اضطراب امتحان، اغلب با تنش یا استرس همراه است و در عملکرد فرد اختلال ایجاد می‌کند، مانع تمرکز شده، اعتماد به نفس را تضعیف و جریان فکر را متوقف می‌کند، موج فراگیر افکار منفی نظیر نمی‌توانم به سوالات پاسخ دهم، چیزی به یاد نمی‌آورم، هر چه خوانده‌ام، از یادم رفته و... ذهن را در سیطره خود گرفته و این حالت به هراس و ترس شدید و نهایتا افت عملکرد ذهنی فرد و بهره‌وری پایین در امتحان می‌انجامد.

0
در حالت طبیعت دیدی خوش بینانه دارد و آن را نه زندگانی بی قانون بلکه گونه های زندگانی می داند که تابع قانون طبیعت است.همه آدمیان برابرند و آزاد. هیچ کس نباید به زندگانی،آزادی،سلامت و دارایی دیگران زیانی برساند.زیر پا نهادن این قانون جنگ پدید میآید.آدمیان همانا برای پاسداری حقوق طبیعی خود به جامعه روی می آورند و جامعه نمی تواند حقوقی را که طبیعت(خدا) به آنان داده است از آن باز گیرد.زمامداران برتر از قانون نیستند. تفکیک قوا،آزادی سیاسی در پیروی همگان از قانون موثر است.دین ودولت از هم جدایند. مالکیت فردی و اقتصاد آزاد محترم شمرده شود. به نظر او دانش و اندیشه در اثر تجربه بوجود می آیند.جان کودک نوزاد همانند لوحی است ننوشته،هیچ گونه تصور و ایده و اصلی در آن نیست.با گذشت زمان و بر اثر دریافتهای حسی است که تصور های گوناگون در وی پدید میآیند.او از دو سرچشمه سخن می گوید:1=احساس -حس بیرونی 2=تفکر -حس درونی.لاک در تربیت معنوی از چهار جنبه سخن می گوید.1=هنر اخلاقی 2=دانایی 3=ادب و آداب دانی 4=آموختن.
0

مباحثی از روان شناسی که اختصاصاً به عزت نفس می پردازد و آن را به عنوان یک متغیر با نفوذ و با اهمیت عنوان می نماید, تئوری شخصیتی است که آدلر ارائه نموده است. آدلر اگر چه کاربرد عزت نفس را در درمان و بسط و توضیح تئوری اش بکار می گیرد اما به وضوح, اهمیت عزت نفس را دریافت نموده است (اسمیت, 1987, ص 32). آدلر مکتب خود را "روان شناسی فردی" نامید و نخستین کسی بود که جنبه اجتماعی بودن آدمی را بیان کرد وی در کتاب اصول تجربی و نظری روان شناسی فردی خود, بر اعمال و رفتار آدمی که زاییده کششهای اجتماعی است تاکید می نماید, روان شناسی آدلری تاکید می کند که تعارض از درون شخصیت سرچشمه نمی گیرد بلکه بین شخصیت و جهان اجتماغی فرد است (منصور, 1379, ص 11). نکات بارز نظریات آدلر و کمک های وی در چند مورد خلاصه می شود: یکی از کمک های معنوی آدلر به روان شناسی مفهومی است که او از عفده حقارت بدست داده است. عقده حقارت و تلاش در راه تفوق و برتری, نقطه شروع "شیوه زندگی" است. دومین کمک آدلر تاکید بر کیفیت محیط خانواده و شبکه روبط اجتماعی افراد خانواده است. رد مفهوم دو بعدی خود آگاهی و نا خود آگاهی و اعتقاد به اینکه انسان موجودی خود آگاه است و معمولاً از علل رفتار و هویت خویش آگاهی دارد و در نهایت "من خلاقه" که بر غنای روان شناسی فردی اشاره دارد که به نظر آدلر هسته اصلی و اساسی تحقق نفس و بی همتای شخصیت است از جمله خطوط عمده روان شناسی فردی آدلر می باشد (شفیع آبادی و ناصری, 1375, ص 93). خود خلاق یک نظام شخصی و ذهنی است که تجربه های فرد را تعبیر می کند, به آنها معنا می بخشد و از طریق جستجو و تحقیق, اقدام به خلق آنها می نماید تا شیوه زندگی که منحصر به خودش می باشد, محقق سازد. خود خلاق ویژگی هایی چون وحدت, ثبات و فردیت به شخصیت می بخشد و سرچشمه فعال زندگی است (هال, 1379, ص 18). آدلر, ساخت شخصیت را ارثی نمی داند بلکه اکتسابی می داند. پس از تولد, طفل تا زمانی که شخصیت وی به طرف معینی جهت گیری نکرده می داند با آن چکار باید کند. خط راهنمود دهنده که شخصیت در نخستین سال های زندگی برای خود تدارک می بینند, همانا هشیار شدن به تجهیزات سرشتی, نقیصه های خود, ناثیر محیط اطراف و به کار گرفته شدن این مصالح توسط نیروی خلاق فرد است که در یک طرح و هدف, در ساخت شخصیتی که هدف خاص خود را دارد, همگرا می شود (منصور, 1379, ص 12).

0
نشخوار فکری در روانشناسی به عنوان تمرکز اجبارگونه توجه یک فرد، بر علائم و علل یک پریشانی و توجه به دلایل آن و نتایجش، به جای تمرکز بر راه‌های حل آن تعریف شده است. نشخوار فکری مشابه نگرانی است، با این تفاوت که نشخوار فکری بر احساسات بد و تجارب گذشته تمرکز دارد، در حالی که توجه نگرانی بر امکان بالقوه وقوع حوادث بد در آینده است. هم نشخوار فکری، و هم نگرانی، مرتبط با اضطراب و سایر وضعیت‌های منفی هیجانی هستند. نشخوار فکری به طور گسترده‌ای به عنوان یک عامل آسیب‌پذیری شناختی و به عنوان زمینه‌ای برای افسردگی مورد پژوهش قرار گرفته است. با این حال، معنی نشخوار فکری در نظر تئوری‌های مختلف به معانی متفاوتی تعریف شده و معیارهای در نظر گرفته شده برای آن یکسان‌سازی شده نیست.