جامعه شناسی ترکیبی جورج ریتزر
او سابقه کافی در جامعه شناسی نداشت و مطالعات طولانی را در زمینه نظریه های جامعه شناسی آغاز نمود و سعی در فراتئوری سازی داشت.اولین اثر فراتئوریک خود را تحت عنوان جامعه شناسی بعنوان یک علم چند الگویی 1975 به چاپ رساند.سپس یک کتای الگوی ترکیبی در سال 1981 نوشت.در سال های اخیر توجه به حل تضاد های موجود میان دیدگاه های نظری موجب شد که به مورد خرد-کلان(1990) و ساختار-عملکرد و بطور کلی ترکیب جامع نظری(1990) توجه نماید.او سه الگوی نظری که در جامعه شناسی رواج داشت، رابیان کرد.
1- الگوی نظری امور اجتماعی
2- الگوی نظری تبیین وضعیت اجتماعی
3- الگوی رفتار اجتماعی.
1- الگوی نظری امور اجتماعی:
نمونه آن اثر امیل دورکیم خصوصا کتاب قواعد روش جامعه شناسی و خودکشی او در زمینه الگوی نظری امور اجتماعی قرار دارد. از لحاظ قلمرو موضوعی به امر اجتماعی عقیده دارند که شامل ساختارها و نهاد های اجتماعی بزرگ است.آنهایی که الگوی نظری امور اجتماعی دارند بر این پدیده ها توجه می کنند و تاثیر آنها را بر تفکرات و کنش افراد نشان می دهند.از لحاظ روش،بدنبال استفاده از روشهای مصاحبه،پرسشنامه و روش های مقایسه تاریخی هستند.نظریه پردازان ساختی-کارکردی و پیروان نظریه تضاد جزء این الگوی نظری محسوب می شوند.
2- الگوی نظری تعیین وضعیت اجتماعی:نمونه آن نظریه کنش اجتماعی ماکس وبر است.قلمرو موضوعی آن به تعریف و تعیین کنشگران از وضعیت اجتماعی توجه دارند و اثر این تعاریف را بر کنش ها و کنش های متقابل ملاحظه می نماید.از لحاظ روش،مصاحبه و پرسشنامه استفاده می کند.ولی بیشتر از دیگران از روش مشاهده بهره می گیرند.مشاهده روش خاص این الگوی نظری است.نظریه کنش،کنش متقابل اجتماعی،پدیدار شناسی و روش شناسی مردمی جزء این الگوی نظری محسوب می شوند.
3- الگوی نظری رفتار اجتماعی:نمونه آن روانشناسی بی،اف،اسکینر است.قلمرو موضوعی آن توجه به رفتار آدمی بدون تفکر است. بیشتر توجه آنها به تشویق و پاداش رفتار پسندیده وتنبیه رفتارهای ناشایست متمرکز است.روش آنها بیشتر روش آزمایشی است. نظریه جامعه شناسی رفتاری و نظریه مبادله جزءاین الگو محسوب می شوند.
جامعه شناسی ترکیبی:
هر چند بسط الگوی نظری لازم می باشد،ولی نیاز به ترکیب آنها احساس می شود.بسط الگو های نظری منجر به تک سبب بینی می شود،چرا که فرد متوجه سطوح خاص واقعیت اجتماعی می سازد،در حالیکه دیگر جنبه ها را از قلم می اندازد.دو سطح پیوستار را در باره واقعیت اجتماعی می توان نشان داد.اول:پیوستار سطح کلان-خرد است.تفکر در باره جهان اجتماعی که از موجودیت های متفاوتی شکل گرفته و سطح کلان تا سطح خرد دارای برد است.اکثر مردم در زندگی روزمره خود دنیای اجتماعی را به این دو سطح می بینند.در جهان آکادمیک،تعدادی از متفکران نیز بر پیوستار خرد_کلان توجه داشتند.در سطح کلان این پیوستار،پدیده های اجتماعی در سطح بزرگ مانند جوامع (سرمایه داری و سوسیالیستی)و فرهنگ ها هستند.در سطح خرد این پیوستار،کنشگران،تفکرات و کنش های آنها قرار دارد.میان این دو سطح،گروه ها و اجتماعات،طبقات اجتماعی و سازمانها قرار دارند.
دوم: پیوستار ابعاد ذهنی و عینی است.در سطح فردی یا خرد،فرایند های ذهنی کنشگر و الگوی عینی کنش و کنش متقابل وجود دارد که فرد درگیر آنهاست.منظور از ذهنیت در اینجا آن اموری است که در محدوده ایده ها اتفاق می افتد.در حالیکه عینیت مربوط به حوادث مادی و واقعی است.این تفاوتها را می توان در پیوستار سطح کلان نیز دید.جامعه هم از ساختارهای عینی مانندحکومت،بورکراسی،قوانین و هم از پدیده های ذهنی مانند هنجار ها و ارزشها تشکیل یافته است.
پیتر بلا به پیوستار عینیت_ذهنیت توجه کرده است فرق گذاری او میان نهاد ها(ذهنی)و ساختار اجتماعی(عینی) در این محدوده جای می گیرد.در کار کلاسیک،امیل دورکیم میان امور اجتماعی مادی(عینی) و غیر مادی (ذهنی) تفاوت قایل است.می توان اظهار کرد که پیوستار ذهنی و عینی یک نقش قطعی را در تفکر مارکس و دورکیم و بلا و دیگران داشته است. مری و رابرت جک من(1973) تحت عنوان پایگاه اجتماعی عینی-ذهنی می گوید جهت خرد-ذهنی ادراک فرد را از جایگاه و وضعیت خود در سلسله مراتب اجتماعی می رساند.جهت خرد-عینی شامل پایگاه های اقتصادی افراد،کردارهای اجتماعی،میزان سرمایه فردی،عضویت در گروه قومی یا عضویت در اتحادیه کارگری است.
ترکیب سطوح اجتماعی که شامل چهار سطح می باشند.
1- موجودیت های عینی-کلان مانند بورکراسی
2- ساختارهای ذهنی-کلان مثل ارزشها
3- پدیده خرد - عینی مانند
الگوی های کنش متقابل
حقایق خرد - ذهنی مانند فرایندهای ساختار واقعیت اجتماعی که می توان آنها را با رسم یک خط عمودی و رسم یک خط افقی آنها را مشخص کرد. در قسمت بالای خط افقی که به دو قسم مساوی توسط خط عمودی تقسیم شده است پدیده های کلان -ذهنی و کلان-عینی قرار می گیرد و در پائین خط افقی که توسط خط عمودی به دو نصف تقسیم شده است،پدیده های خرد-ذهنی و پدیده های خرد-عینی قرار می گیرند.و در پیوستار عمودی و افقی چهار قسمت مساوی شکل می گیرد که اصطلاحا ریتزر انها را ترکیب جامع نظریات جامعه شناسی می داند.
به نظر او الگوی رفتار اجتماعی بر سطح کلان-عینی و سطح کلان-ذهنی متمرکز است.الگوی تعیین وضعیت اجتماعی با جهان خرد-ذهنی و آن قسمت از جهان خرد-عینی که بستگی به فرایند ذهنی (کنش)دارد،متمرکز است.الگوی نظری رفتار اجتماعی با جهان خرد -عینی مشغول است و با فرایند های ذهنی سروکار ندارد.در حالیکه این سه الگوی نظری بطور افقی در امتداد سطوح واقعیت اجتماعی هستند.طرح ترکیبی الگوهای نظری بطور عمودی در امتداد سطوح واقعیت اجتماعی قرار دارند.
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 09 بهمن 1402 (12:06)
- گزارش تخلف مطلب